جدول جو
جدول جو

معنی حزینی هندی - جستجوی لغت در جدول جو

حزینی هندی(حَ یِ هَِ)
نامش محمدرضی است و برضوی مشهور است در صبح گلشن این شعر به وی منسوب شده است:
ز کویش میگذشتم خار در پایم شکست آنجا
بحمدالله که تقریبی شد ازبهر نشست آنجا.
(صبح گلشن ص 119) (ذریعه ج 9 ص 236)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ هََ)
محمد... اودی. از دوستان شیخ علی حزین بود و در بنارس هند در 1205 هجری قمری درگذشت و دیوانش شش هزار بیت دارد. (صبح گلشن 136) (ذریعه ج 9 ص 255)
لغت نامه دهخدا
(حَ یِ یَ)
سیدی تاجرپیشۀ یزدی است. صادقی کتابدار، او را در مجمعالخواص یاد کرده. (ذریعه ج 9 ص 236). او راست:
غمگین نمیشوم ز وفای تو با رقیب
از بس که بر وفای توام اعتماد نیست.
(مجمعالخواص، ص 88) (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِهَِ)
کلب حسین خان بن کلب علیخان. پس از 1281 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر فارسی و تذکرۀ شاعران به نام ’شوکت نادری’ دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 329)
لغت نامه دهخدا